« ت » حرفی
تاری یازانی ، بنده پوزا بیلمه ز.
«سرنوشت را نمیشود تغییر داد».
تایلی تایئن تاپمالی.
« کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز».
تک الده ن سس چئخماز.
«یه دست صدا نداره».
تلسه ن قئز اره گئتمز،اره گتسده خیر گؤرمز.
«دختری که برای شوهر کردن عجله کند، نمیتواند شوهر کند و اگر توانست شوهر
کند در زندگی اش خیر نمیبیند».
توخون آجدان خبری اولماز .
«شخصی که سیر است از احوال گرسنه آگاهی ندارد(سواره از پیاده خبر ندارد)».
تولكوسن آسلانلا چيخما ساوشا.
« اگر روباهی با شیر دعوا نکن».
تولکویه دئدیلر هانی شاهدین دئدی قویروغوم.
«به روباهه گفتن شاهدت کیه؟ گفت: دمبم».
تویدا،اوینایانین بویون گورللر.
«اگر فردی دریک جمع خود رابه نوعی بنمایاند ممکن است محاسن و یا معایب خود
را بروز دهد(تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باش)».