ک حرفی
کار ائشیدمز، یاراشدئرارـ کور گؤرمه ز ، قوراشدئرار .
« ناشنوا نمی شنود و جفت وجر می کند ، نابینا نمی بیند و سرهم می کند».
كاسيب مرد اولار.
« کاسب جوانمرد میشود»
کدخدانی گور، کندی چاپ .
«اگر در جایی خواستی به هدف و مقصود خود دست یابی دل صاحب ورئیس آنجا را
بدست آور و سپس هر کاری خواستی بکن».
كفنين جیبی يوخدور.
«کفن جیب ندارد».
کور آلاهدان نه ایستر ، ایکی گوز بیری ایری بیری دوز.
«کور از خدا چی میخواد دوتا چشم یکی کج یک سالم».
کور توتدوغون بوراخماز.
«کور چیزی رو که بگیره ول نمی کنه».
کور قوشون روزوسون الله وئره ر.
«روزی پرنده ی کور را خدا میدهد».
کوزه چی سئنئق قابدان سوایچر.
«کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد».
کئچی جان هاییندا، قصاب پیی آختارئر.
«بز از جانش می ترسد، قصاب دنبال دنبه می گردد».
کئچی نین اجلی گلنده باشین چوبانین چوماغینا سورتر.
«وقتی عمر بز به سر آمد، خودش را به چماق چوپان می مالد».
کیچیکدن خطا، بویوکدن عطا.
«کوچکتر خطا می کند و بزرگتر بواسطه بزرگی می بخشد».
کیم اوز قاتیقینا تورش دئیر؟
«هیچکس به ماست خودش ترش نمیگه».